تاريخ : شنبه 12 اسفند 1391برچسب:نه خانی اومده,نه خانی رفته, , | 9:14 | نویسنده : مجتبی زمانی

روزی روزگازی مردی یه خربزه می خره تا ببره خونه و با خونوادش بخوره. اما توی راه وسوسه میشه كه  این کار رو نکنه و با خودش فکر میکنه که خوبه این خربزه رو ببرم به رسم بزرگان گوشتشو بخورم و باقی شو كنار بگذارم تا اگر كسی از اینجا رد شد فكر كنه كه خانی از اینجا گذشته و گوشت خربزه رو خورده و پوستش رو انداخته اینجا.



ادامه مطلب

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

  • مترجم سایت